دیر زمانیست که محیطهای دفتری، به عنوان مکانی برای انجام کارهای اداری، به وجود آمدهاند. این ساختمانها، دوش به دوش ساختار شهری، دستخوش تغییرات زیادی در اندازه و مکانیابی شده و در قرن اخیر، به لطف علوم مدیریتی گوناگون، بسیار توسعه یافتهاند. این علوم به محیط اداری شکل میدهند و راحتی و کاربرد این محیطها را ارتقا میبخشند. افزایش بازدهی و بهرهوری، همواره عامل اصلی [و هدف] دگردیسی ساختمانهای اداری در دورهی مدرن بوده و شرایط، تشکیلات سازمانی و اکولوژی همیشه تابع این هدف بودهاست.
به مدد تکنولوژیهای جدید ساختمانی، ساختمانهای اداری بسیاری با طرحهای گوناگون ساختهشد. این گوناگونی در اروپا و آمریکا، به تفاوت آییننامههای ساختمانی، فرهنگ اجتماعی، و مشخصات مکانی باز میگردد.
این سه نوع، چه مجرد چه ترکیبی، به کرّات دیده شدهاند. این دستهبندی، به طراحی معماری بنا بستگی بسیار دارد.
سالیان دراز معماران کوشیدهاند تا با یافتن راه حلهایی، به خواستهای ریز و درشت صاحبان ساختمانها و شرکتها، کاربران و بنگاههای معاملات ملکی، فائق آیند.
کیفیت و فایدهی فضایی که قرار است ساخته شود، همواره به عهدهی تیم طراحی بوده است. این در حالیست که معمار، برای بررسی نور طبیعی در محیط کار، با پارامترهای معماری اندکی سر و کار دارد.
این پارامترها، که ما آنها را ” پارامترهایی برای طراحی با نور طبیعی” مینامیم، به این نکته اشاره دارد که لازماست به شیوهی دیگری به معماری بپردازیم؛ شیوهای که در آن طراحی با نور طبیعی، نقشی کلیدی بازی کند.
این پارامترها، عبارتاند از: 1. نسبت عمق به ارتفاع فضا، 2. طراحی پنجره 3. جهتگیری ساختمان.
این نسبت، گویای رابطهی بین عمق اتاق و ارتفاع آن است. اساساً مقداری از نور روز که قابلیت نفوذ به داخل اتاق را دارد در همهی تناسبها یکسان است. تفاوت در محدودهای ازکف اتاق است –عمدتاً در مرکز اتاق- که نور طبیعی کافی دریافت نمیکند. بنابراین، این نسبت، پارامتری بسیار مهم در ارزیابی معماری، از نظر قابلیت دریافت نور طبیعی در داخل بنا، محسوب میشود.
انعکاس نور همچنین بر روی محیط داخلی تاثیرمیگذارد. در نتیجه، استفاده از نور مصنوعی در تمام ساعتهای کاری گریزناپذیر است.
نتایج شبیهسازی نشان از وجود یک حد (معیار) دارد: در فاصلهی بیش از حدود 3 متر از دیواری با پنجرهای متعارف، نور طبیعی امکان نفوذ به داخل فضا را ندارد.
بنابراین هر چه عمق اتاق کمتر باشد، نور طبیعی بهتر به درون آن نفوذ میکند. متاسفانه این نکته به ندرت در ساختمانهای اداری، که معمولاً با نسبت عمق به ارتفاع 3 به 1 یا حتی بسته به نوع ساختمان با نسبتهای بزرگتر ، طراحی شدهاند، دیده میشود.
طراحی پنجرهها بر حسب درصد پر و خالی (دیوار و پنجره) ، موقعیت و جهت استقرار آنها در اتاق، میتواند میزان نور طبیعیای را که فضا دریافت میکند، تعریف نماید. اگرچه متداولترین شکل روزنهگشایی یا طراحی پنجره، به صورت بازشوهای عمودیست، اما این شیوه برای واردکردن نور طبیعی به داخل اتاق، الزاماً بهترین شیوه نیست. بازشو هر چه افقیتر، نور طبیعی هم بیشتر. این از آن روست که “مولفهی آسمانِ” (sky component) بازشوهای افقی، از بازشوهای عمودی بسیار بزرگتر است.
موضوع مهم دیگری که باید به آن توجه شود، پخش نوریست که از هر دو نوع دریچه وارد میشود. پنجرههای دیواری اجازه میدهند که مقدار نور بیشتری در اتاق منتشر شود، در حالیکه نورگیرهای سقفی مرکز اتاق را روشن میکنند. پس ترکیبی از هر دو سیستم پیشنهاد میشود: یکی (پنجرههای سقفی) میتواند به عنوان منبع نور اصلی در نظر گرفته شود و دیگری (پنجرههای دیواری)، دریچهای بر چشم اندازهای بیرون ساختمان.
استفاده از پنجرههای سقفی، میتواند نیاز به روشنایی الکتریکی را برای همهی فضاها در طول ساعات روز تا حد صفرکاهش دهد. اما این پنجرهها باید به گونهای طراحی شدهباشند که فضا را از تابش مستقیم نور خورشید محافظت کنند.
شاید گفته شود که با نماهای شیشهای، با ایجاد لایهی خارجی نیمهشفاف و تقویت پیوستگی نما، آوردن نور روز بیشتر به داخل ساختمان، شدنیست. در حقیقت برای تهیهی نور لازم بر روی سطح کاری که در ارتفاع 75 سانتیمتری سطح زمین قرار دارد، فرقی نمیکند که بخش پایینی دیوار هم شیشهای باشد یا نه. پنجرهی بلندتر یا اتاق مرتفع تر میتواند نور را بیشتر به عمق فضا برساند. فراموش نشود که نور مصنوعی میتواند علاوه بر تابیدن و بازتابیدن در داخل ساختمان، از نمای شیشهای بگذرد و به بیرون بنا بتابد و در نتیجه به هدر رود.
نکتهای که در اینجا باید به آن توجه شود، خیرگی ست. مکان قرارگیری منبع خیرگی (منبع نور) مهم است: به طور کلی هر چه منبع نور به ناظر نزدیکتر باشد، بزرگتر است و هر چه به میدان مرکزی دید نزدیکتر باشد خیرگی شدیدتری خواهد داشت. به هر حال، مطالعهای دربارهی خیرگیِ پنجرههای تکی، نشان میدهد که عملاً ناراحتی ناشی از خیرگی نور پنجره، به اندازهی پنجرهها و فاصلهی آنها از ناظر بستگی ندارد، ولی شدیداً به درخشندگی آسمان وابسته است.
تحقیق دیگر نشان میدهد که مردم، خیرگی ناشی از نور آسمانِ پنجره را راحتتر از خیرگی ناشی از منابع نور مصنوعی تحمل میکنند. چنانکه میدانیم، بیشترین درخشندگی، مربوط به بالاترین نقطهی آسمان یا همان سمتالراس (zenith) است. مزاحمت دیداری ناشی از پنجرهی سقفی، تقریباً برابر صفر است؛ زیرا این منبع نور، خارج از میدان دید طبیعی قرار دارد. [به عبارت دیگر، با استفاده از پنجرهی سقفی، از بیشترین درخشندگی آسمان برای روشن کردن طبیعی فضا استفاده میکنیم، بی آنکه خیرگی و مزاحمت دیداری برای ساکنانِ فضا ایجاد کنیم.]
بنابراین، ترکیب هر دو نوع سیستم (پنجرهی سقفی و پنجرهی دیواری) در یک ساختمان با کارکردهای مختلف، یکی به عنوان منبع روشنایی و دیگری برای تامین دید، مطلوب است و توصیه میشود.
تعیین جهت ساختمان، برای محفوظ ماندن از نور مستقیم خورشید، در شرایط آسمان صاف مهم است. این عامل، خصوصاً در کشورهایی که آسمان آن ها در بیشتر مواقع صاف است، برای اجتناب از تابش مستقیمِ نورِ خورشید و جلوگیری از افزایش دما در محیطهای داخلی، یکی از الزامات طراحیست.
عرض جغرافیایی مکان ساختمان نیز در مشخصات بازشوها نقش مهمی دارد. یادآوری این نکته ضروریست که در عرضهای جغرافیایی بالاتر، به استفاده از برخی وسایل حفاظت در برابر اشعهی کج نور خورشید، نسبت به مکانهای نزدیکتر به خط استوا که زاویهی خورشید عمودتر است، بیشتر نیاز داریم. شاید در نظرگرفتن این مورد چندان مهم به نظر نیاید، اما همانطور که تجربهی بسیاری از معماران بین المللی نشان میدهد، بنای طراحی شده در یک کشور، شاید برای دیگر کشورها مناسب نباشد!
تصاویر زیر بیانگر یک مقایسهی اجمالیاند. اتاق مورد نظر اتاقیست با ابعاد 7×7 با ارتفاع 3/5 متر (نسبت عمق به ارتفاع: 2 به 1). پنجرهبندی به صورت 60 درصد با دست انداز 80 سانتی در نظرگرفته شدهاست. نتایج، حالتهای بسیار متفاوتی را در عرضهای جغرافیایی متفاوت و با جهات گوناگون پنجره، نشان میدهند.
در این مثال از هیچگونه وسیلهی محافظ در برابر نور خورشید بر روی پنجره استفاده نشده و برای دقت مقایسه، آزمایش در شهرهای نیمکرهی شمالی انجام گرفتهاست.
به وضوح میتوان دید که پنجرهی جنوبی، در اتاقی در برلین، نسبت به هنگ کنگ یا سنگاپور، که شهرهایی با عرض جغرافیایی کمترند، آفتاب مستقیم بیشتری دریافت میکند. بنابراین طراح باید برای بیشترین استفاده از نور طبیعی در داخل ساختمان، همواره شرایط اقلیمی محلی و مشخصات خورشیدی را در نظر داشته باشد.